تا تو رفتی
تا تو رفتی همه گفتند که از دل برود هر آنکه از دیده برفت
و در آن لحظه به ناباوری و غصه ی من خندیدند
و کنون آه تو ای رفته سفر که دگر باز نخواهی گشت
کاش می امدی و می دیدی که در این کلبه ی خاموش هنوز
یادگار تو بجاست
کاش یک لحظه سرود غم و اندوه مرا می خواندی
که چه ها بر من آشفته گذشت
کاش می دانستی که در این عرصه ی دنیای بزرگ
چه غم آلوده جدایی ها
و بدانی تو که از دل نرود هر آنکه از دیده برفت